سالهای آغازین زندگی
استیون پاول جابز در ۲۴ فوریهٔ ۱۹۵۵ در سان فرانسیسکو از مادری به نام خواان کارول شیبل و پدری سوری به نام عبدالفتاح جان جندلی که هردو دانشجو بودند زاده شد. آن دو در آن زمان هنوز با هم ازدواج نکردهبودند[۲۴] هنگام تولد استیو، جندلی در ویسکانسین تدریس میکرد و طبق گفته خودش چارهای به جز رهاکردن فرزند خود نداشت چرا که خانواده همسر آینده او از روابط آنها راضی نبود.[۲۵] در نهایت او توسط پل رینهولد جابز (۱۹۲۲-۱۹۹۳) و کلارا جابز (۱۹۲۴-۱۹۸۶) به فرزندی پذیرفته شد. نام خانوادگی زمان دوشیزگی کارلا، هاگوپیان بودهاست. [۲۶] هنگامی که از «پدر و مادر خوانده» او سوال شد، جابز باپا فشاری پاسخ داد که پل و کلارا جابز «پدر و مادر من بودند». او بعدها در زندگی نامه خود اظهار داشته که ۱۰۰۰ درصد آنها پدر و مادر من بودند.[۲۷] هنگامی که استیو ۵ ساله بود، خانواده جابز از سان فرانسیسکو به مانتین ویو کالیفرنیا نقل مکان کردند.[۲۸] بعدها، پل و کلارا دختری به نام پتی را به فرزند خواندگی پذیرفتند.[۲۹] پل جابز که یک مکانیک کارخانه ساخت لیزر بود، مقدمات ابتدایی الکترونیک و طریقه کار با دستها را به پسرش آموزش داد.[۳۰] کلارا جابز یک حسابدار بود.[۳۱] و به او خواندن را پیش از رفتن به مدرسه آموخت.[۳۲]
جابز در سال ۱۹۹۵ در پاسخ به این سوال که میخواهد چه چیزهایی را به فرزندانش منتقل کند چنین گفت: «تنها میخواهم برای آنها به همان خوبی باشم که پدرم برای من بود و تمامی مدت زندگی ام را نیز به این مساله فکر میکنم»[۳۳]
خانواده بیولوژیکی
پدر و مادراستیو در دانشگاه ویسکانسین با یکدیگر آشنا شدند. عبدالفتاح جان جندلی که یک سوری مسلمان بود در آن دانشگاه تدریس میکرد.[۳۴] خواان کارول شیبل که همسن جندلی بود دانشجوی نیز جندلی بود. چرا که جندلی مدرک دکترای خود را خیلی زود دریافت کرده بود.[۳۵] جندلی در دانشگاه نوادا علوم سیاسی تدریس میکرد. جندلی بعدها شغلش را تغییر داد و وارد صنعت مواد خوراکی و نوشیدنی شد. او در سال ۲۰۰۶ نایب رییس یک کازینو در رینو، نوادا شد.[۳۶][۳۷] پدر و مادر بیولوژیکی استیو در ماه دسامبر سال ۱۹۹۵ ازدواج کردند و صاحب فرزندی به نام مونا شدند و در نهایت در سال ۱۹۶۲ از یکدیگر جدا شدند.[۳۸] مادر او مجددا ازدواج کرد و نام خانوادگی ناپدریاش به او متقل شد و به مونا سیمپسون شهرت یافت.[۳۹] در دهه ۱۹۸۰ میلادی، جابز مادر بیولوژیکیاش، خوان شیبل سیمپسون را پیدا کرد. مادرش به او گفت که یک خواهر بیولوژیکی بن نام مونا سیمپسون دارد. استیو و مونا در سال ۱۹۸۵ برای اولین بار همدیگر را ملاقات کردند.[۴۰]
یادگیری
دوران ابتدایی برای استیو خستهکننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیتهای بعدی او نقش زیادی داشت، وی بود که او را با تواناییهایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد میکند. استعداد جابز باعث شد که کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دوره ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند.[۴۱] استیو همیشه در سخنرانیهای شرکت هیولت پاکارد در پالو آلتو شرکت میکرد و بعدها به استخدام همانجا درآمد و به عنوان کارمندان تابستانی همراه استیو وزنیاک کار میکردند.[۴۲] در سال ۱۹۷۲، جابز از دبیرستان «هومستید» در شهر کوپرتینو در کالیفرنیا فارغالتحصیل شد و در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورگن ثبت نام کرد اما بعد از یک نیمسال تحصیلی انصراف داد. در زمستان ۱۹۷۴، او به کالیفرنیا بازگشت و به همراه استیو وزنیاک، حضور در جلسات «انجمن رایانه هومبرو» را آغاز کرد. در همین زمان جابز شغلی به عنوان یک تکنیسین در شرکت آتاری، سازنده رایانه و دستگاه بازی رایانهای که آن روزها محبوب بود، یافت.[۴۳]
سفرمعنوی
استیو در سال ۱۹۷۴ به هند سفر کرد تا نیم کارولی بابا (یک گوروی هندی، درگذشت: ۱۹۷۳) را ملاقات کند.[۴۴] او همراه دوستش در کالج رید، دانیل کوتکی (اولین کارمند شرکت اپل) در جستجوی روشنفکری معنوی بودند. اما متوجه شدند که نیم کارولی بابا در سپتامبر ۱۹۷۳ درگذشتهاست.[۴۵][۴۶] پس از سفر هفت ماهه معنوی استیو به هند در سال ۱۹۷۴، وی با سری تراشیده و با جامهٔ سنتی هندی بر تن، به آمریکا بازگشت.[۴۷][۴۸]
شغل ابتدایی
جابز پس از بازگشت از هند، به آتاری بازگشت. وظیفهٔ او ساختن یک برد الکترونیکی برای یک بازی شرکت آتاری (به نام Breakout) بود. بر طبق گفتهٔ نولان باشنل (بنیانگذار آتاری) جایزهای ۱۰۰ دلاری به ازای هر تراشههای که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف میشد، داده میشد. استیو که علاقه و دانش اندکی در طراحی صفحه مدارهای الکترونیکی داشت، با استیو وزنیاک قول و قراری گذاشت که اگر وزنیاک بتواند صفحهٔ مداری با حداقل تعداد تراشهها طراحی کند، جایزهای که از آتاری دریافت میکنند را بین خودشان تقسیم نمایند. این پروژه انجام شد و با وجود حیرت فراوان مسوولین آتاری، وزنیاک توانست که تعداد تراشههای استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ عدد کاهش دهد. متاسفانه، وزنیاک طراحی را به حدی فشرده انجام داده بود که تولید دستگاه نهایی بر روی خط مونتاژهای آن دوران ممکن نبود. با وجود این، جابز به وزنیاک گفت که آتاری تنها ۷۰۰ دلار از جایزه را پرداخت کردهاست (در صورتی که تمامی ۵۰۰۰ دلار جایزه پرداخت شده بود) و پیشنهاد کرد که وزنیاک نیمی از آن یعنی ۳۵۰ دلار را برای کاری که انجام داده بود بردارد.[۴۹] وزنیاک ۱۰ سال بعد، از مبلغ واقعی جایزه باخبر شد، وزنیاک گفت که جابز به او گفتهاست که به این پول نیاز داشته و البته خود وزنیاک هم تمایل داشته که این پول را به او بدهد. [۵۰]
زندگی شخصی
فرزند اول جابز به نام «لیزا برنان جابز» (Lisa Brennan-Jobs) در سال ۱۹۷۸ متولد شد،[۵۱] مادر لیزا «کریسن برنان» (Chris Ann Brennan) اولین دوست جدی استیو بود. لیزا در حالی به دنیا آمد که آنها هنوز ازدواج نکرده بودند. جابز تا مدتها پدری لیزا را انکار میکرد، اگرچه بعدها به این موضوع اذعان کرد. لیزا هم اکنون خبرنگار و نویسنده مجلهاست.[۵۲] جابز ۳۶ ساله با «لورِن پاوِل» ۲۷ ساله (که در آن زمان دانشجوی رشتهMBA در دانشگاه استنفورد بود) در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۹۱ ازدواج کردند. این زوج صاحب سه فرزند به نامهای ریدپاول، ارین سینا و اوه به ترتیب در سالهای ۱۹۹۵،۱۹۹۱ و ۱۹۹۸ شدند.[۵۳]
در کتاب «بازگشت مجدد استیو جابز» (The Second Coming of Steve Jobs) نویسندهٔ این کتاب - «آلن دویستچمن» (Alan Deutschman) - راجع به ملاقاتهای عاشقانهٔ جابز با خوانندهٔ زن آمریکایی جون بائِز مینویسد. دویستچمن با نقل قول آوردن از «الیزابت هولمز که یکی از دوستان جابز در کالج رید بودهاست، مینویسد: «من اعتقاد داشتم که جابز بیشتر به این دلیل عاشق جون بائز شده که این زن زمانی معشوقهٔ باب دیلن بودهاست.»
در کتاب اسطوره: استیو جابز (iCon: Steve Jobs) نوشتهٔ «جِفری اس. یانگ» و «ویلیام اِل. سیمون»، نویسندگان به این مسئله اشاره میکنند که جابز ممکن بود با جون بائز ازدواج کرده باشد اما سن او در آن زمان (۴۱) نشان میدهد که احتمالا آن زوج نمیتوانستند بچه دار شوند.
در سال ۱۹۸۲ میلادی، جابز آپارتمانی را در سن رموی نیویورک، جایی که شاهزاده خانم یاسمین آقا خان - دختر ریتا هیورث (Rita Hayworth) - هم آپارتمانی در آنجا دارد، خرید. جابز، با کمک آی. ام. پی (معمار معروف چینی که یکی از موفقترین معماران قرن بیستم نام گرفتهاست)، سالها وقت صرف کرد که این آپارتمان قرار گرفته در دو طبقهٔ فوقانی بُرج شمالی این مجتمع را بازسازی کند. اما با تمام این احوال، او و خانوادهاش هیچوقت به این آپارتمان نقل مکان نکردند و در نهایت آن را به خوانندهٔ گروه یوتو - بونو - فروخت.[۵۴][۵۵][۵۶] در سال ۱۹۸۴ جابز یک عمارت با معماری مستعمراتی اسپانیایی که ۱۶۰۰ متر مربع وسعت و ۱۴ اتاق خواب داشت را خرید. این عمارت که به خانه جکلینگ شهرت دارد، به دست جورج واشنگتن اسمیت طراحی شده و در وودساید، کالیفرنیا قرار دارد. جابز ده سال در این عمارت در حالت تقریباً بدون اثاث زندگی کرد. طبق گفتهها، او در اتاق نشیمن خانه یک موتورسیکلت قدیمی بیامو نگهداری میکرد. در سال ۱۹۹۸ جابز به بیل کلینتون اجازه داد که برای مدتی از آن استفاده کند. جابز که تصمیم به تخریب عمارت و ساخت خانهای کوچکتر روی آن زمین داشت، با مخالفتهایی از جانب علاقمندان حفظ میراث فرهنگی مواجه شد. در ژوئن ۲۰۰۴، شورای شهر وودساید به جابز اجازهٔ تخریب این ملک را داد مشروط بر اینکه به مدت یک سال آگهیهایی را منتشر کند تا مشخص گردد که کسی علاقمند به خرید و بازسازی این ساختمان هست یا خیر. تعدادی از اشخاص تمایل خود را به این مساله اعلام کردند که پیش از این نیز تجربیاتی در زمینهٔ بازسازی املاک کهن داشتهاند اما هیچ توافقی در این زمینه صورت نگرفت. در همان سال علاقمندان حفظ میراث فرهنگی سعی کردند تا از راههای قانونی مانع از تخریب این عمارت شوند. در ژانویه ۲۰۰۷، پس از تصمیم دادگاه، حق تخریب خانه از جابز سلب شد. اما در مارچ ۲۰۱۰ دادگاه تجدیدنظر این رای را عوض کرد و به جابز اجازه تخریب عمارت دادهشد و عمارت در فوریه ۲۰۱۱ تخریب شد.[۵۷]
جابز معمولا یک پیراهن آستینبلند یقهاسکی همراه با شلوار جین آبی و کفش ورزشی به پا میکرد. او درباره این مساله به والتر ایزاکسون گفتهبود که این نوع لباس پوشیدن هم به راحتیاش، و هم این که یک استایل متمایز داشتهباشد، کمک میکند.[۵۸]
دیدگاهها
در کتاب خاطرات آقای جابز گفته میشود که استیو جابز همواره این حس را داشت که زود میمیرد. جابز به جان اسکالی، مدیرعامل پیشین شرکت اپل، در این زمینه گفته بود: «همه ما زمان و فرصت کوتاهی روی زمین داریم. برای همین ما فقط فرصت داریم یکی دو کار را به انجام برسانیم. هیچ کس نمیداند چه قدر زندگی میکند. من هم نمیدانم. اما احساس میکنم باید تا جوانی هست هرچه میتوانم این فکرها را به انجام برسانم.»[۵۹] او در سال ۲۰۰۵ در سخنان معروفش در دانشگاه استنفورد دیدگاههایش را درباره مرگ و زندگی و کوتاهی عمر به خوبی روشن کرد:
« | همین که فکر میکنم به زودی میمیرم، مهمترین ابزاری است که کمکم میکند بهترین گزینهها را انتخاب کنم. | » |
جابز برنامههای غذایی مختلفی را مانند رژیم گیاهخواری یا میوهخواری را آزمایش کردهاست. در یکی از این برنامههای غذایی میوهخواری بود که نام اپل (سیب) را برای شرکت اپل برگزید. به نظر او این نام «زنده و شوخ و آرامبخش» بود.[۶۱]
جابز از طرفداران گروه بیتلز بود.[۶۲] او در مصاحبهای درباره بیتلز گفتهاست:
« | مدل من در تجارت بیتلز است. آنها ۴ نفر بودند که مانع انرژی منفی یکدیگر میشدند و یکدیگر را به تعادل میرساندند. عملکرد جمعی آنها بالاتر از جمع تک تک افراد گروه بود. کارهای بزرگ در کسب و کار، نه به واسطه توانمندیهای فردی بلکه با عملکرد تیمی به سرانجام میرسد. | » |
جابز در سال ۲۰۱۰ گفت: ما بیتلز را دوست داریم و مفتخر و هیجان زده هستیم از این که ورود آنها را به آیتیونز خوشآمد بگوییم. راه سخت و پرپیچ و خمی بود که به آن رسیدیم. از بیتلز و ایامآی متشکر هستیم. هماکنون رویایی را که از ۱۰ پیش و در زمان آغاز آیتیونز داشتیم، محقق شد.[۶۴]
والتر آیزاکسون: یادم میآید در باغچه خانه او نشسته بودیم و داشتیم راجع به خدا حرف میزدیم. استیو گفت: «بعضی وقتها فکر میکنم خدا هست. بعضی وقتها هم میگویم نیست. به نظرم پنجاه پنجاه است. اما از وقتی فهمیدم سرطان دارم بیشتر به خدا فکر میکنم. احساس میکنم دلم میخواهد بیشتر باور داشته باشم که خدا هست. فکر میکنم یک جورهایی میخواهم به خودم بقبولانم که دنیای بعد از مرگ هم هست. یعنی وقتی میمیری همه چیز تمام نمیشود. آن دانشی که انباشتهای... یک جورهایی از بین نمیرود.» اندکی مکث کرد و گفت: «آره. ولی بعضی وقتها هم فکر میکنم زندگی کلید روشن و خاموش دارد. کلید را میزنی و رفتهای.» مکث دوبارهای کرد و گفت: «برای همین هم دوست ندارم دستگاههای اپل کلید خاموش و روشن داشته باشند.» [۶۵] جابز طی مصاحبهای که در سال ۱۹۸۵ انجام داد در بخشی از پاسخ به این سوال که "پول برای تو چه معنایی دارد؟" پاسخ داد که دوست ندارد بعد از مرگش حجم زیادی از اموال به فرزندانش برسد، چرا که باعث تباهی زندگی آنها میشود.[۶۶]
استیو جابز در بخش سوم سخنرانیاش در دانشگاه استنفورد درباره مرگ گفت: هیچکس دوست ندارد بمیرد. حتی کسانی که دوست دارند به بهشت بروند، دوست ندارند بمیرند تا به بهشت برسند. با این حال مرگ مقصد نهایی همه ماست که کسی تاکنون نتوانسته از آن فرار کند.[۶۷]
کار
بنیانگذاری شرکت کامپیوتری اپل
- همچنین ببینید: تاریخچه اپل
- همچنین ببینید: شرکت اپل
در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۶ ساله بودند، شرکت رایانهای اپل را در پارکینگ خانوادهٔ جابز، بنیان گذاشتند.[۶۸] اولین رایانهٔ شخصیای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I نام داشت. قیمت این رایانه ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود.[۶۹][۷۰] در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانه اپل II را معرفی کردند که این رایانه به موفقیتی عظیم در بازار رایانههای خانگی تبدیل شد.[۷۱] در سال ۱۹۸۰، اپل عرضه اولیه سهام (IPO) خود را در بازار بورس ارائه کردو به سهامی عام تبدیل شد. هنگامی که اپل عمومی شد، سرمایه بیشتری از هر عرضه اولیه سهام، از زمان شرکت خودروسازی فورد در سال ۱۹۵۶ جذب کرد و بلافاصله بیشتر از هر شرکت دیگری در تاریخ (حدود ۳۰۰ نفر) را میلیونر کرد.[۷۲] در همان سال، شرکت اپل، رایانهٔ اپل III را معرفی کرد که این رایانه به دلیل قیمت زیاد و برخی مشکلات سختافزاری با شکست تجاری در بازار مواجه شد.[۷۳] همزمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش کمک کنند، آغاز کرد. در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالشطلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که بهعنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «میخواهی که باقی زندگیات را صرف فروختن آب-شکر بگذرانی، یا میخواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟».[۷۴] در همان سال شرکت اپل، رایانه اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود پیشرفته بودن از نظر فناوری از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.[۷۵] سال ۱۹۸۴ سال معرفی رایانه مکینتاش بود. این رایانه که به جای واسط خط فرمان، واسط گرافیکی کاربر (GUI) داشت مجهز به موشواره نیز بود.[۷۶]
در حالی که جابز یکی از شخصیتهای پبشبرنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مسئله را نیز مطرح کردهاند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ بودهاست.[۷۷] در سال ۱۹۸۵ بین جابز و اسکالی کشمکش بهوجود آمد. جابز به اسکالی گفت: تو برای اپل و هدایت آن مناسب نیستی. اسکالی هم از مدیران خواست که بین او و جابز یکی را انتخاب کنند. آنها به اتفاق آرا اسکالی را انتخاب کردند. پس جابز از کارش در اپل برکنار شد.[۷۸] اگرچه او به عنوان رییس هیاتمدیره اپل باقیماند.[۷۹] جابز در همان سال شرکت نکست (NeXT, Inc) را تاسیس کرد.[۸۰]
شرکت نکست
- همچنین ببینید: نکست
پس از ترک اپل، جابز در سال ۱۹۸۵ با سرمایهٔ ۷ میلیون دلار شرکت رایانهای دیگری را با نام نکست (به انگلیسی: .Next, Inc) بنیان گذاشت. [۸۱] جابز در سال ۱۹۸۹ کامپیوتر قدرتمند "ورک استیشن"(به فارسی: ایستگاه کاری) (به انگلیسی: work station) را ساخت. اگرچه شرکت قادر به فروش "ایستگاه کاری" در حجم بالا نشد اما این کامپیوتر دارای یک ویژگی بارز بود. اولین مرورگر وب بر روی آن ساختهشد. نرمافزار کامپیوتر نکست به عنوان مبنای سیستمعامل مکینتاشهای امروزی و آیفون میباشد.[۸۲] شرکت نکست بعداز هدردادن میلیونها دلار از سرمایه سرمایهگذاران، تولید کامپیوتر را رها میکند و بهجای آن بیشتر بر فروش و توسعه سیستمعامل نکستاستپ (به انگلیسی: Nextstep) و توسعه فناوری شئگرا (به انگلیسی: Object-oriented) تمرکز میکند.[۸۳] نکستاستپ سیستمعاملی بود که برای کامپیوتر نکست بهوجود آمدهبود و بعدها به پلتفورمx86 پورت شد.[۸۴]
جابز معمولاً برای بازاریابی محصولات نکست به حوزههای دانشگاهی و علمی روی میآورد چرا که فناوریهای جدید موجود در این محصولات بدیع و آزمایشی بوده و هنوز به شکل نهایی و بالغ نرسیده بودند. از این دسته محصولات میتوان به هستهٔ ماک (Mach Kernel)، تراشهٔ پردازش سیگنال دیجیتال (DSP) و پورت اینترنت توکار (Built-in) اشاره کرد. [۸۵]
رایانهٔ نکستکیوب (NeXTCube) توسط جابز به عنوان یک کامپیوتر بینشخصی (به انگلیسی: interpersonal) بهوجود آمد که به نظر او اولین قدم پس از ایجاد کامپیوتر شخصی (به انگلیسی: personal) است.[۸۶]
تیم برنرز لی مرورگر وب جهانگستر (به انگلیسی: World Wide Web و به صورت کوتاه شده: WWW) را بر روی کامپیوتر نکست اجراکرد.[۸۷] "Info.cern.ch" اولین آدرس وبگاه و وبسرور در جهان بود که بر روی کامپیوتر نکست در سرن (سازمان اروپایی پژوهشهای هستهای) (به انگلیسی: European Organization for Nuclear Research و به صورت کوتاه شده: CERN) اجراشد. اولین آدرس صفحه وب "http://info.cern.ch/hypertext/WWW/TheProject.html" بود که در آن به توضیح در مورد پروژه WWW پرداخته شدهبود که بازدید کنندگان از آن میتوانستند هایپرتکست و جزییات فنی را برای ایجاد صفحات وبشان یاد بگیرند و حتی در مورد نحوه جستجو اطلاعاتشان در وب آشنا شوند.[۸۸]
در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۶ شرکت اپل، نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجددا به اپل بازگشت. [۸۹]
پیکسار و دیزنی
- همچنین ببینید: پیکسار
- همچنین ببینید: شرکت والت دیزنی
جابز در سال ۱۹۸۶ یک گروه گرافیکی (که بعدها پیکسار نامیدهشد) را از بخش گرافیک کامپیوتر لوکاس فیلم به قیمت ۱۰ میلیون دلار خرید که ۵ میلیون دلار آن را در شرکت سرمایهگذاری کرد.[۹۰] این شرکت در زمینهٔ پویانمایی رایانهای فعالیت میکند. [۹۱] ادوین کتمول که از سال ۱۹۷۹ نایب رییس این بخش از لوکاس فیلم بود به عنوان یکی از موسسین و مسئول فنی پیکسار شد. در این زمان حدود ۴۴ نفر در پیکسار استخدام شدند.